بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ - إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


تاریخ نویسان نوشته اند که در دوره هایی از تاریخ ، ن ، قدرت بیشتری از مردان داشته اند و آنرا دوره زن سالاری نامیده اند.

از طرف دیگر ، گاهی به مطالبی برخورد می کنیم که نویسنده آن مطلب معتقد است ، پایه راه افتادن اکثر جنگها یک یا چند زن بوده است.

 لذا در ابتدای بحث ، شاید لازم باشد اول به این سوال جواب بدهیم که چنانچه قدرت جنس زن در جامعه ،  از وضع کنونی بیشتر شده و تاریخ انسان دورهُ جدیدی از زن سالاری را تجربه کند ،  آیا برایند وقایع مثبت و منفی این تغییر به نفع جامعه است یا به ضرر آن. 

البته متذکرم که نویسنده این سطور معتقد است ، چنانچه افزایش قدرت ن با محدودیتهایی که اسلام در جایی برای ن و جایی برای  مردان وضع نموده است اتفاق بیافتد ، قدرت زن و مرد به تعادل رسیده و حرکت اجتماعی بدون تلاطم های کنونی خواهد بود ، لیکن فرض این متن بر این است که مخاطب ، بدون توجه به اعتقادات بر عوالم ماوراالطبیعه ، منتظر دریافت دلایل مادی فرضیه است.

لذا در جواب این سوال به ذکر موارد ذیل می پردازم:

!- عموما سازگاری ، حوصله و تحمل خلق شده در ن از مردان بیشتر است و در استناد این فرض همین بس که نگه داری فرزندان توسط ن همیشه کم حاشیه تر از نگه داری توسط مردان بوده است و جریان تحمل شوهر ، برادر و یا پدر نامتعادل توسط زن در یک جامعه ، اکثرا موفق تر از تحمل زن ، دختر ویا مادر نامتعادل بوده است لذا چنانچه قدرت مدیریت جامعه به سمت ن میل کند ، تحمل و در نتیجه درایت بیشتری برای حل مسائل جامعه حاکم خواهد بود.

2- ن دارای روحی لطیف تر و مهربان تر هستند ، چیزی که مدیریت کنونی جامعه انسانی بسیار تشنه آن است.

3- ن به نکات ریز ، حاشیه ها و زیبایی ها دقتی بیشتر از مردان دارند، مطلبی که متفکران علوم اجتماعی ضمن تذکر به چالشهای حاصل از کمبود توجه به آنها ،  در دسته بندی تاریخ و فرهنگ معاصر ، عموما به آنها توجهی ویژه دارند.

و شاید بتوان نتیجه گرفت که جامعه با مدیریت ن  بادرایت تر ، مهربانانه تر و با دقت بیشتری حرکت خواهد کرد.


در فرض فرهنگ چند همسری و تعادل تعداد مردان و ن بالغ ، جامعه ن ، چه 90 درصد بدون هبو و چه 10 درصد دارای هبو ، احساس امنیت بیشتری راجع به عدم تعهد شوهر می کنند زیرا تقریبا تعداد ن تشنه و نا آرام  از جور بی عدالتی جنسیتی به صفر نزدیک است.


سلام

1- آیا این ظلم به زن نیست که:

در وضعیت فرهنگی تک همسری کنونی ، این امر کاملا مشهود و بدیهی است که یک مرد دارای یک نوع شرایط می تواند بین صدها و یا هزاران زن دارای همان شرایط انتخاب کند ولی یک زن با همین شرایط باید منتظر پسندیده شدن یک نفر بماند و اگر چنین اتفاقی افتاد اما این خواستگار باب میلش نبود ممکن است شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد.


1 - عموما به مردان در فرهنگ تک همسری بیشتر خوش می گذرد نسبت به فرهنگ چند همسری

هزنیه به دست آوردن زن ، چه متعهدانه و چه بدون تعهد ، در هنگامه وفور ن بی شوهر ، کمتر است و متاسفانه در فرهنگ کنونی اینچنین است ، ولی چنانچه وضعیت به نوعی پیش رود که آمار ن آزاد پایین باشد ، مردان ، بیشتر مجبور به تمکین و تعهد نسبت به ن می شوند و عموما کمتر به ایشان خوش خواهد گذشت .

درست برعکس آنچه تبلیغ دروغین می شود که فرهنگ چند همسری برای مردان بهتر است و توهمی بیش نیست ، در فرض فرهنگ چند همسری محدود مردان ، تنها 10 در صد از ایشان به بیش از یک زن دسترسی خواهند داشت آنهم با هزینه ای بسیار بیشتر از امروزه ، اما امروز مردان با هزینه ای بسیار محدود قادر به تصاحب بدون مسئولیت و موقت تعداد زیادی از ن برای خوش گذرانی می باشند.


همانگونه که فرهنگ تک همسری حاکم بر جامعه امروزی منافع و معایبی برای ن دارد ، جامعه ای که در آن ، چند همسری نهادینه شده باشد نیز دارای منافع و معایبی می باشد لذا لازم است منافع و معایب هر کدام را برشمرده و برایند را محاسبه کنیم.

1- همانگونه که ذکر گردید مهمترین منفعت ن در فرهنگ چند همسری ، کم شدن تعداد بالغین و در نتیجه افزایش ارزش  ن است اما در مقابل ، درصدی از ن (حدود 10 درصد) بایستی امکانات خود را در مواهب شوهرداشتن تقسیم کنند. در نگاه کلان ، کدام بهتر است؟ 

2- گرچه مواهب شوهر داشتن برای درصد کمی از ن کم می شود اما مسئولیتها ، مشکلات، محدودیت ها ، حساسیتهای بی جهت و گرفتاریهای شوهرداری نیز برای آنها کم و تقسیم می شود.

3- نی که شوهرشان دو یا چند همسر دارند، گرچه مجبور به رقابت با همسران دیگر هستند ولی این رقابت نسب به جامعه ای با فرهنگ تک همسری ، بسیار محدودتر است و در جامعه ای با وفور ن بی شوهر و تشنه ، غالب ن شوهر دار مجبور به رقابتی ناسالم با رقبایی اکثرا غیر قابل دسترس و پنهان می باشند.

4- گرچه معایب ن دارای هبو ، با دیگر همسران شوهرشان، مقایسه و مشهود می شود اما در مقابل ، محسنات ایشان نیز مقایسه و حس تنوع دوستی مرد به کمک قدرت جذابیت این ن می آید و چنانچه آنها با مقابله ، موجبات دلخوری ، خاطره بد و ناآرامی را فراهم نکرده باشند ، در محسناتشان مقایسه می شوند و نسبت به ن بدون هبو که شوهرشان گزینه دیگری برای مقایسه با او ندارد و غالبا به معایب می پردازد ، فرصت زندگی عاشقانه تری دارند.

5- کم شدن درصد ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج بیشتر به ضرر ن است تا مردان و به چند دلیل این واقعه در جامعه ی دارای فرهنگ تک همسری شیوع جدی دارد:

    - پسر ها و خانواده هایشان در باغ گل حیران می مانند و انتخاب در میان دهها و صدها و شاید هزاران گزینه در دسترس سخت تر از گزینه ای محدود است ،

    - با توجه به وفور نعمت ، پسرها و خانواده هایشان انگیزه چدی برای ازدواج در سن پایین ندارند و می دانند که هر لحظه تصمیم بگیرند ، گزینه مناسب فراوان است.

     -      - خواسته های جنسی ، یکی از  نیروهای بسیار مهم محرک برای ازدواج است ،ولی کمبود شوهر در جامعه ای با فرهنگ تک همسری و بالا بودن در صد ن بی سرپرست ، ضعیف و ناامید از ازدواج ، متآسفانه به سیر شدن جنسی تعدادی  از مردان دارای شرایط ازدواج با هزینه ای بسیار کمتر از ازدواج می انجامد و از انگیزه ازدواج آنها می کاهد.

     -  بیش تر بودن ن آماده ازدواج باعث افزایش توقع مردان آماده ازدواج ،خانواده و اطرافیانشان شده و موجبات اختلاف طبقاتی ، سنی ، دانش و . خواستگاران ن را بوجود می آورد که علاوه بر ضرر حیثیتی به جامعه ن قائدتا با مقاومت آنها مواجه می شود و مشکلی بر سر راه ازدواج و علتی برای طلاق است.

     - عشق نیز یکی از نیروهای بسیار هیجان انگیز محرک ازدواج است ولی مردان در بازار رقابت ن و سهل بودن ارتباط همزمان با مجموعه ای از آنها، کمتر امکان عاشق شدن را دارند لذا عشق نیز در مجموعه انگیزه های مردان برای ازدواج ، کم رنگ تر از آنچه باید عمل می کند.



تعریف عدالت با تساوی متفاوت است.
عدالت به ظلم نزدیک تر است یا تساوی؟
در تساوی ، به بعضی افراد که محتاجند آنچه باید نمی رسد و به بعضی چیزی که احتیاجی ندارند می رسد.
ممکن است در نظر اول عدالت ، ظالمانه تر از تساوی به نظر آید ، ولی توزیع بجا ، هرچند نامساوی باشد ،به علت فعال کردن ضعیفان ، به نفع کل جامعه است اما تساوی گاهی منجر به ظلم می شود ، مثلا:

در تساوی ، شرط این است که همانطور که یک زن باید فقط به یک مرد متعهد باشد ، یک مرد نیز  فقط باید به یک زن متعهد بماند ، اما در این صورت ، جبر طبیعت (بیشتر بودن ن بالغ) موجب ظلم به قسمت اعظمی از ن می گردد ،لذا باید با عدالت رفتار  کرد نه تساوی ، تا  همه ن ، امکان ازدواج داشته و مجبور به رقابت نامتعارف با دیگر همجنسان خود نباشند و بخاطر اجرای عدالت لازم است درصدی از مردان توانا ،همزمان به دو یا چند همسر رسیدگی کنند.

عدالت یا تساوی


سلام

طبع گرم و طبع سرد جنسی

جدای از اینکه در بحث گرمتر بودن یا نبودن طبع مردان نسبت به  ن ، حق با کدام  نظر است - که البته گرمتر بودن طبع مردان مستدل تر است -  اگر بتوانیم افراد جامعه  را به  سه دستۀ طبع گرم ، معمولی و سرد جنسی تقسیم بندی کنیم ، بایستی برای دستۀ طبع گرم چاره اندیشی شود تا حرارت زیاد آنها موجب معضلات اجتماعی نشود.

امروزه در آشفتگی انتخاب همسر ، کمتر ممکن است اتفاق بیفتد که یک زن و مرد طبع گرم  برای ازدواج به هم برسند ، زیرا به خاطر محدودیت شوهر ، ن طبع گرم به اولین خواستگاران جدی خود جواب مثبت داده و بدون توجه به هماهنگی  طبع خود با وی منتظر شانس بهتر از این نمی مانند که البته موجبات یک عمر فشار تفاوت طبع را برای خود  فراهم می  کنند.

در فرض استقرار فرهنگ چند همسری مردان  و کم  شدن تعداد  ن  آماده ازدواج ، اولا ن ، قدرت  انتخاب  بیشتری  دارند و یقینا درجه و چگونگی  طبع خواستگار  نیز مورد ارزیابی بیشتری قرار خواهد گرفت و مشکل آنها  در این مورد کمتر می شود  ، ثانیا مشکل مردان دارای طبع گرم نیز بوسیله اقدام به تعدد  زوجات حل شده و جامعه از فشار آنها بیشتر در امان  است.


سلام

یکی دو هووی آشکار و قابل کنترل بهتر از دهها و صدها پنهان است

امروزه بسیاری از مردانی که طبع پرحرارتی دارند ، به خاطر مقاومت فرهنگی جامعه ، مجبور به پنهان کاری در ارتباط با ن دیگر می شوند و در این وضعیت بدون نظارت ، غالبا از خط اخلاق خارج شده و به اینکار و تنوع طلبی گسترده عادات می کنند و ممکن است به بیماری های جسمی خطرناک نیز دچار شده و به خانواده و همسر خود انتقال دهند و یا برای خوش گذرانی ، طنوع طلبی و پنهان نگه داشتن مسائل جنسی و عشقی خود هزینه های گزافی انجام دهند و یا مجبور به آشکار نمودن و انتخاب بین سوگولی و زن اول خود شوند که در اینصورت غالبا به طلاق از همسر اول می انجامد.

نی که با همکاری یک یا چند هووی محدود و شناخته شده و قابل کنترل ، شوهر خود را چشم و دل سیر به خارج خانه می فرستند ، دانسته یا نادانسته از بسیاری مشکلات اینچنینی در امنیت بیشتری هستند و جامعه نیز از حرارت زیاد اینگونه مردان کمتر رنج می برد.


سلام 

سوء استفاده از ناآرامی ن

ن آگاهانه  یا ناخودآگاه از بی عدالتی  نسبت به خود رنج می برند و این امر باعث ناآرامی آنها شده و نیرویی آماده برای سوء استفاده صاحبان منافع فراهم می شود.

نگاهی  گذرا به آشوبهای مناطق مختلف دنیا - چه به حق و چه ناحق - نشان می دهد، حداقل در  نقطه شروع آنها ن نقش پررنگ تری نسبت به مردان دارند و احساس ظلم بیشتری می کنند لیکن به دلیل عدم شناخت ریشه مشکلاتشان ، خیلی زود جذب دعوت  صاحبان منافع ی ، اقتصادی و غیره برای ایجاد ناآرامی و فشار به قانون می شوند.


مانند غالب پدیده های جهان ، تغییرات فرهنگی تعدد زوجات نیز نسبی است

در پیش بینی جواب به مستندات منتقدین به موارد خاص منفی طرح تغییر فرهنگ تک همسری به چند همسری مردان

نویسنده مدعی نیست که با فرض استقرار فرهنگ تعدد زوجات ، حتی با کشف و رعایت کامل ضوابط آن ، همه مشکلات مذکور در این نوشته حل و فصل می شود ، بلکه معتقد است ، ذاتا عدالت موجب تعالی است و من حیث المجموع ، معضلات فراوانی ، به واسطه این انقلاب فرهنگی محدودتر شده و دامنه تخریب اجتماعی حاصل از ارزش گذاری نابجای جنس زن بسیار کمتر می شود ، هر چند ممکن است موجب بوجود آمدن و یا بیشتر شدن محدود و موردی بعضی معضلات دیگر شود.


سلام 

بنیان در خانواده چند همسری مردان قوی تر است:

- افراد زیادی در جهان کنونی پس از  یک دور  تجربه  زندگی مشترک ،تا آخر عمر تنها زندگی  می کنند ، زیرا پس از فوت  زن یا شوهر و یا طلاق ، بخاطر مشکلات چند برابر نسبت به دوران مجردی اولیه و غالبا ، داشتن سن بالا و به همین جهت پایین تر بودن آستانه تحمل ، چالش اولیه ازدواج مجدد برای آنها بسیار سخت است ، در صورتی که اگر این چالش در سن کمتر ، توانایی بیشتر و مشکلاتی محدودتر انجام می شد ،با فوت یکی از همسران (مرد یا یکی از ن) ، دیگری تنها نمی ماند و مدت بیشتری از وجود همدم ، شریک و همکار در  زندگی و مدیریت خانواده بهره می برد.

- فرزندان ضمن اینکه برادران و خواهران بیشتری خواهند داشت و دارایی بهتری نسبت به  امکانات صرفا مادی برایشان به ارث می ماند ، در محیطی اجتماعی  تر بزرگ خواهند شد و بجای دو سرپرست ، سه یا چند سرپرست به امورشان رسیدگی خواهند کرد.

- زوجهای فراوانی از نعمت فرزند محرومند و حدود نیمی از ایشان بخاطر ناباروری زن ، چنین وضعیتی دارند که بسیاری یا به طلاق می کشد و یا به پایان امید ادامه نسل ، در صورتی که حدود نیمی از  این جمعیت بوسیله پدیده تعدد زوجات ، صاحب فرزند و فرزند خوانده می شوند ، بدون مشکلاتی که اکنون برای فرزند  خوانده  دار شدن ، جامعه مجبور است جلوی پای علاقمندان به فرزندخواندگی بگذارد.

- غالبا تنش در بین همسرانی که همدیگر را کمتر می بینند کمتر است ، و برعکس ارتباط دائمی با همسر ، موجب یکنواختی  بیش از حد  و مشکلاتی می شود ، و در خانواده ای با زوجات متعدد ، همسران کمتر همدیگر را می  بینندو برخورد دارند. 

- حساسیت های نابجای مرد نسبت به زن موجب سوءظن های بی جهت و بالا رفتن آمار طلاق می شود در صورتی که 

- رسیدگی به امور مردان ، کاری نسبتا سخت و زمانگیر است ، خصوصا مردان پرفعالیت ، و علاوه بر اینکه  موجب کم شدن موقعیت فعالیتهای  دیگر زن می شود  ، توقع وی را نیز بالا برده و آستانه تحمل وی را پایین می آورد ، در صورتی که چنانچه این امور با زن یا ن دیگری تقسیم شود  ، همسران یک مرد با فراغ بال بیشتری به دیگر امور خود  می پردازند و توقع  کمتری از همسر خود خواهند داشت و این امر به پایداری بنیان خانواده  کمک می کند .


سلام 

چرا ن مخالفت می کنند؟

1- از حق نگذریم ، شراکت در هر چیزی هر چند منافع زیادی داشته باشد ، تحمل زیادی می خواهد ، اما شاهدیم که هر چه افراد در موضوعات مختلف ، مانند تجارت ، ت ، تولید علم و تحمل مشارکت بیشتری دارند ، موفق ترند. 

یکی از دلائل مخالفت ن ، همین فشار تحمل شراکت با زن یا نی دیگر است ، ( در شوهر ،  در امکانات زندگی ، در توجه ،  در رسیدگی به فرزندان ، در میراث و.) ، البته حق نویسنده در جواب به این واهمه کم اهمیت تا مباحث بعدی محفوظ بماند و فقط فعلا متذکر است که چنانچه شراکت بر طبق ضوابط و قوانین صحیح و در محیطی مناسب به وقوع بپیوندد ، برعکس آنچه مورد واهمه است به سود و منافع چند برابر و کمتر شدن مشکلات زندگی همه اعضا و محیط اطراف آنها می انجامد. 

2- جو فرهنگی منفی جامعه نسبت به تعدد زوجات

در جامعه کنونی ، تعدد زوجات یک امر منفی و به دلیل ناشناخته  بودن ،  مانند  یک محیط تاریک ، دهشت بار  است و  علاوه بر اینکه بسیاری از مردان از دامن زدن به این واهمه  ، به عنوان حربه ای برای کنترل  همسر خود استفاده می کنند و موجب بزرگنمایی دهشت آن  می شوند ، در گفتگوهای  بانوان با هم نیز از آن به تابویی بزرگ  یاد می  شود و در ذهن ن امروزی ، روزگار  داشتن هوو گاهی از مرگ ترسناک تر  است.

3- وجود موارد محدود اکثرا ناموفق  در جامعه کنونی

موارد بسیار  محدودی از تعدد زوجات که در جامعه امروز وجود دارد ، به علت اینکه  اکثرا به دلائلی منفی و در محیط افکار عمومی نامناسب به وقوع می پیوندند غالبا نکات منفی فراوانی دارند و جو منفی جامعه  نیز این نکات منفی را بزرگنمایی می کند ، بعنوان  مثال ، مردی بی جنبه و بدون توجه به رعایت عدالت ،  با زن دیگری آشنا شده و به او علاقه مند می شود، قصد تعدد زوجات می کند  و بخاطر اینکه با مقاومت بیش از حد همسر اول  مواجه می شود ، مشکلات زیادی با او پیدا می کند و به تنش و کم شدن علاقه نسبت به او می انجامد و غالبا وضعیت این محیط ، چنان سنگین است  که منجر به طلاق از  زن اول می شود و مستندی برای دیگران از اینکه تعدد زوجات ، بنیان خانواده  را سست  می کند ، در صورتی که در جوامعی که فرهنگ تعدد زوجات نهادینه شده است ، جو روانی منفی بیش از حد ، زن یا ن قبلی یک مرد را برای ازدواج مجدد او آزار  نمی دهد و مانند یک پدیده معمولی آنرا می پذیرند و رابطه خود را با شوهر خراب نمی کنند  و نه  زن اول و نه اطرافیانش مشکلات ورود این شریک جدید به خانواده را بیشتر نمی کنند تا بحرانی غیر قابل تحمل بوجود آید .

4 - غبطه یا حسادت:

خواهی نخواهی نیروهای مثبت غبطه و منفی حسادت ، کمابیش در تمامی انسانها من جمله جنس زن وجود دارد و وقتی که رقابتی در بین باشد ، ظهور و بروز خواهد کرد .

نیروهای منفی موجود در انسان ، غالبا به تنبلی و بدی فرمان می دهند و محیط رقابتی که بین همسران یک مرد دارای تعدد زوجه بوجود آمده ، جایگاه مناسبی برای فعالیت این نیروهای منفی وجودی او ، از تنبلی در  رفع دلائل غبطه خوردن گرفته تا حسادت نسبت به داشته های رقیب ، گذاره ای منفی برای زندگی لذت بخش در این محیط  است و در این وضعیت برای هوشیارترین ن نیز چالشی سنگین است. 

5- 


سلام

عشق ، علاقه ، انگیزه

بعید است که نویسنده این مطالب بتواند تعریف درست و یا  حتی نیمه درستی  از این مقولات خصوصا مفهوم عشق ارائه نماید لیکن مجبور است برای  ترقیب به ذهن نمودن منظور خود ، از ظهور و بروز آنها در باب موضوع مورد بحث نکاتی را  استخراج نماید:

به نظر می رسد ، انگیزه ذاتی تولید مثل و حیاط ، موجب توجه به جنس مخالف شده و غالبا ارتباط اولیه ، نوعی نیرو ی جاذبه خاص را بوجود می آورد که آنرا عشق می نامند ، اما به گفته بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی قسمت اعظم نیرو ، بعد از ازدواج ، به دلائل مختلفی کم شده و یا تبدیل به نیروهای جدیدی می شود.

شاید بتوان چنین گفت که قسمت اعظم نیروی عشق ، مربوط به انگیزه و هیجان رسیدن به خواسته ای معین است و پس از رسیدن به آن،  قاعدتا کاهش یافته و یا تبدیل به نیروی خواسته یا خواسته هایی دیگر می شود.

این نیروی بسیار زیبا و جالب ، موجب هضم پیش بینی مشکلات ناشی از تقاوتهای فراوان روحی دو جنس مخالف شده و آنها را با هم متحد می کند و با فرض صحت گفته دانشمندان به کم شدن عشق بعد از مرحله ازدواج ، یقینا نیروهای دیگری وجود دارند و یا بوجود می آیند که این دو جنس ، تفاوتهای همدیگر را تحمل می کنند و به قول و قرار خود ادامه  می  دهند که شاید بتوان ، از نیروهای ، علاقه مند شدن ، عادت کردن و عشق به ترقی اجتماعی ، مادی و با کمک یک تعاونی مطمئن (خانواده) ، فرزند دار  شدن و تکامل و رشد اجتماعی  فرزندان نام برد.

اینجا لازم است گریزی به کاربرد کلمه عشق در مفاهیم دیگر نیز داشته باشیم تا شاید بتوانیم علت های چالش در رسیدن به تعریف صحیح این کلمه را کمی بررسی کنیم:

 - می گویند ، عشق به فرزندان ، عشق به کار ، عشق به رانندگی ، عشق به هنر ، عشق به یک حیوان ، عشق به یک اتومبیل و.

آیا می توان به صحت یا عدم صحت اطلاق کلمه عشق به مفاهیم بالا با خیال راحت حکم کرد؟

حقیر در صدد تعریف مفهوم و کلمه عشق ویا تآیید و تکذیب کاربردهای آن نیستم ، و فقط خواستار توجه عزیزان خواننده به ابهام تعریف این مفهوم و استفاده نابجا از این ابهام و آشفتگی در دریافت آن ، برای کسب مقاصدی دیگر می باشم .

 - چند گروه ، غالبا ناخودآگاه ، در ابهام تعریف و مفهوم  واقعی کلمه عشق به سمت منافع ظاهری خود میل کرده ، در مقابل تعریف واقعی آن مقاومت کرده و از حق دور می شوند:

1- دخترانی که هنوز مرحله ازدواج و محدود بودن زمان عاشق بودن قبل و بعد از آنرا تجربه نکرده اند و به کم رنگ شدن این حس بعد از ازدواج نمی  توانند و یا  نمی خواهند فکر و باور کنند .

2- ن متاهلی که آگاهانه و یا ناخودآگاه با استناد به مفهوم مبهم عشق و عدم امکان وجود عشق همزمان ، می خواهند از تقسیم مواهب شوهرشان با زن یا ن دیگر فرار کنند.

3- مردانی که غالبا ناخودآگاه از وضعیت کنونی قدرت بیشتر مردان نسبت به ن و در دسترس بودن عشق های پنهان ، متفاوت و  ارزان کنونی راضی  هستند و از زیر بار مسئولیت همسر یا همسران دیگر و محدود شدنشان فرار می کنند.

4 - گروهی از دانشمندان که از برخورد سه گروه فوق با تعریف صحیح ایشان و اتهام ضدیت با عشق و جامعه ن واهمه دارند.

5 - گروهها ، افراد و سازمانهایی که از ضعف ن و آشفتگی اجتماع در مقاصد ی ، تجاری و غیره خود بهره مند می شوند.

 - اگر بتوان عشق را نیروی جاذبه رسیدن به انگیزه فطری ، علاقه را نیروی احساس امنیت و عادت را نیروی آرامش ذهن تعریف نمود ، شاید  بشود گفت  نیروی انگیزه  فطری اجتماعی بودن و تعالی انسان ، موجب توجه به جنس مخالف شده ، به  عشق می انجامد و پس از دستیابی به  خواسته ، بیشتر این نیرو به علاقه و عادت  تبدیل می شود ولی چون علاقه و عادت با عشق آغاز شده اند، تفکیک مفاهیم آنها از یکدیگر مشکل است.

- لازم به ذکر است که جاذبه رسیدن(عشق بین زن و شوهر) - به جز در مواردی که نیروهای  احساس امنیت و عادت بدون تغییر به نیروی عشق ، به سمت صفر باز می گردند و یا منفی شده و به طلاق می انجامد - متناسب با رفتار صحیح یا اشتباه زوج نسبت به همدیگر کم یا زیاد می شود ولی به صفر نمی رسد چرا که همیشه انگیزه هایی برای رسیدن به امنیت و آرامش جسمی ، ذهنی و روحی به واسطه همدیگر وجود دارد.

 - نتیجه آنکه ، بیشترین چیزی که معمولا در بحث تعدد زوجات به چالش می افتد ، نیروی عقلی تقسیم شدن امکانات مادی ، امنیت و عادت است و نه نیروی احساسی عشق و اگر بتوان نگاه منطقی و مستدل به تعدد زوجات را تشویق و منافع آنرا تبیین کرد ، یقینا ایجاد بیشتر احساس امنیت و عادت محصول فرهنگ چند همسری مردان ، در تغییر نگرش جامعه نسبت به مقوله تعدد زوجات کمک خواهد نمود.

- از طرفی با این تعریف ، فاصله ، موجب افزایش نیروی انگیزه رسیدن و عشق تندتر و مدت دارتری خواهد شد و یقینا ن و مردان خانواده ای با چند زن که به همسر خود کمتر دسترسی دارند با عشق بیشتری از زندگی با آنها لذت می برند.


سلام

محدودیت های ن فعال اجتماعی

در جامعه کنونی، امور رسیدگی به خانواده محدودیتی جدی برای شرکت در امور اجتماعی مادران محسوب می شود و ن مجبورند یکی از دو وظیفه خود (فعالیت اجتماعی مثمر و یا مادرخوب بودن) را حذف یا در آنها کم کاری کنند و به حدی این مسئله جدی است که به  قید و بندی حل ناشدنی برای تفاهم زوجین تبدیل شده است که یا از ازدواج دو نفر با شرایط و تفاهم بسیار مناسب جلوگیری می کند و یا بعد از ازدواج زندگیشان را با تنشهای سنگین مواجه می سازد.

در فرض فرهنگ چند همسری مردان ، نی که قدرت و علاقه فعالیت های اجتماعی را دارند ، می توانند مسئولیتهای امور خانه خود را با دیگر همسر یا همسران شوهرشان تقسیم کرده و علاوه بر اینکه محیط مناسبتری برای شوهر و فرزندان در هنگام نبودنشان در خانواده فراهم است ، بهتر به وظایف خود در امور اجتماعی بپردازند.


تاثیرات اجتماعی:

در فرض استقرار فرهنگ چند همسری مردان ، به دلیل کم شدن تعداد ن بالغ و رقابت بیشتر مردان در به دست آوردن همسر ، بهره بردن مردان از محسنات جوانی برای ازدواج ، ارزش بیشتری پیدا می کند و نیز به جهت واهمه های بالا رفتن سن و کم شدن امتیازات مرد برای انتخاب خوب و همچنین کم شدن موارد مناسب ازدواج ، مردان و خانواده هایشان از سن جوانی با شدت بیشتری پیگیر ازدواج می شوند ، لذا سن ازدواج پایین تر از وضع کنونی می آید و به همین خاطر مشکلات اجتماعی ذیل محدود تر خواهد شد:

1- غالبا اعتیاد حاصل بی خیالی ، بیکاری و دوست بازی در دوران جوانی است ، هر چه سن ازدواج پایین تر بیاید ، مرد زودتر مسئولیت پذیر ، شاغل و از دوستان فارغ شده و کمتر در خطر آسیب های اجتماعی خصوصا اعتیاد قرار می گیرد.

2- یکی از عوامل مهم بیکاری ، عدم احساس مسئولیت بایسته جوان مجرد و بهانه و توقع نسبتا بالای او برای انتخاب نوع شغل می باشد و هرچه زودتر ازدواج کند احساس مسئولیت خدمات رسانی به خانواده ، هم او را وادار به پیدا کردن کار می کند و هم زودتر، بهتر و بیشتر ، از نیروی جوانی برای تسلط به شغلش استفاده خواهد کرد.

3- فساد جنسی: در یک جامعه ، هر چه سن ازدواج بالاتر باشد ، بی اخلاقی های جنسی توسط جوانان ، شیوع بیشتری پیدا می کند و قبح آن می ریزد و برای گروهی از افراد عادت می شود و چه بسیار که این افراد حتی بعد از تاهل نیز تا آخر عمر ، خود ، خانواده و جامعه را از این عادت رنج می دهند.از طرفی رقابت ن برای جذب مردان در مقوله نمایشهای تحریک جنسی نیز بیشتر نمایان شده و موجب تحریک گسترده تر جنسی در محیط دیداری مردان شده و عواقب سنگین تری برای شیوع فساد جنسی در جامعه دارد .

4- دامنه تحصیلات : ممکن است که وضعیت مجردی ، برای تحصیل علم، موقعیت بهتری به نظر بیاید اما جدای از اینکه در طول تحصیلات ، ذهن شخص ، از بلاتکلیفی و نیروی جنسی آزار می بیند ، معمولا در سنین بالاتر ، بحران چند ماهه حاصل از ازدواج ، بهانه خوبی برای اعلام پایان تحصیلات می باشد ، در صورتیکه چنانچه این بحران در سنین پایین تر گذرانده شود ، علاوه بر اینکه درجه پایین تر تحصیلات ، حساسیت کمتری دارد و قابل کنترل تر از تحصیلات بالاتر در آینده است ، قدرت جوانی ، به مدیریت این چالش کمک بیشتری می کند و پس از پایان بحران ، فرصت ادامه تحصیل بلند مدت برای جوان متاهل ، بیشتر از کسانی است که در سن بالا می خواهند فشار زیاد ادامه تحصیل در علم تخصصی را درهنگام چالش ازدواج تحمل کنند .

در این مورد شاید بشود به این نکته نیز اشاره کرد که سن کمتر والدین در پشتیبانی از جوان متاهل ، برای گذر از چالش ازدواج و ادامه تحصیلات ، بیشتر به کمک شخص می آید ، در مقایسه با کسانی که در سن بالاتر و با والدین پیرتر و دارای احساس مسئولیت کمتر ، مرحله ازدواج را طی می کنند. و در بدبینانه ترین حالت می توان گفت پایین آمدن سن ازدواج ، اگر به ادامه تحصیلات غالب افراد در چامعه کمک نکند ، مقابل آن قرار نمی گیرد.

5- بیکاری:

ن مجرد ، جهت امرار معاش مجبورند وارد بازار کار شوند و علاوه بر اینکه به بیکاری دامن می زنند ، فرهنگ کارکردن بانوان ، اشاعه بیشتری می یابد و موجب ورود بانوان متآهل نیز به بازار کار می گردد.

این ن را اضافه کنیم به خیل ن متاهلی که از طرفی ، به دلیل عدم ارزش گذاری صحیح جامعه به زن ، به حق و حقوق مادی واقعی خود نمی رسند و از طرف دیگر ، به خاطر واهمه بیش از حد از وقایع روزگار و اوضاع نابسامان روزهای بی شوهر ماندن یا بی شوهر شدن ، برای اشتغال از خانه خارج می شوند و نیز نی که شوهرشان به خاطر خراب شدن بازار کار توسط ن شاغل ،بیکار مانده و یا درآمد قابل قبولی ندارند.


سلام
طلاق کمتر می شود یا بیشتر:

با وضعیت امروز و عدم وجود حق انتخاب متناسب ن در موضوع ازدواج و ترس از بی شوهر ماندن ، غالبا پاسخگویی مثبت ن به خواستگاران ، پایین تر از توقع و تناسب آنها می باشد و بسیاری ، بخاطر اجبار زمانه ، به کمترین حد تفاهم رضایت می دهند و چنانچه روزی را انسان ببیند که برای هر زن ، همزمان چند خواستگار ، منتظر جواب است ، یقینا انتخابها ودر نتیجه تفاهم ها بیشتر ، و ن از انتخاب خود راضی تر از فرهنگ امروز خواهند بود و عاشقانه تر زندگی خواهند کرد و مانند امروزه یک عمر را در افسوس بجا یا نابجای انتخاب اجباری نخواهند گذراند.

از طرفی، مردان، که بیشتر از امروزه ، در چالش به دست آوردن زن مشکل خواهند داشت ، قدر همسر یا همسران خود را بیشتر دانسته و به راحتی امروز ، حاضر به از دست دادن آنها نخواهند بود. ولی اکنون مردان آگاهانه یا ناخودآگاه به دلیل وجود موقعیت های فراوان دیگر برای ازدواج ، به همسر خود بهای لازم را نمی دهند و می دانند که اگر کارشان به طلاق بکشد موارد زیادی برای ازدواج در دسترس خواهد بود.

لازم به ذکر است که برای مشکل برعکس شدن قضییه ، در فرهنگ چند همسری ، تمهیدات ، قوانین و محدودیاتی لازم الاجرا می باشد تا ن ، که در صورت طلاق موقعیت های بهتری برایشان فراهم است ، خانواده خود را به راحتی ترک نکنند .

خداوند در قوانین اسلامی سه محدودیت اعمال نموده که شاید بتوان گفت یکی از دلائلش تمهید این مسئله و در تناسب ماندن عدالت جنسیتی بوده است :

الف - حق طلاق با مرد است(شاید به این دلیل که قدرت بیشتر ن منجر به ناپایداری خانواده نشود).

ب _ یک مرد هرچقدر هم توانا باشد ، بیشتر از 4 زن نمی تواند بگیرد(شاید به این دلیل که آمار تعداد ن بالغ ، کاهش زیادی نداشته باشد و قدرت ، بیش از حد به سمت جنس زن نرود) .

ج _ مرد باید توان لازم برای اجرای عدالت حداکثری بین همسران را داشته باشد وگرنه مجوز تعدد زوجات ندارد.(این قانون نیز گسترش بیش از حد چند همسری را محدود می کند و موجب در تعادل ماندن قدرت می شود).


سلام علیکم
مگر اوضاع چقدر خراب است؟

خانواده اولین گذاره تشکیل جامعه و نقش زن به دلیل فرصت مدیریت ، تربیت ، تعلیم ، محوریت و تأثیر گذاری بر خانواده از فرزندان گرفته تا شوهر ، پدر ، برادران ، دامادها ، نوه ها و. مهم و در جلوگیری از مفاسد اجتماعی ، ارتقا، علم و فرهنگ جامعه و بطور کلی جریان تعالی انسان بسیار تعیین کننده تر از مرد است .

اگر امروز ، مفاسد اجتماعی از خشونت و اعتیاد گرفته تا مفسده های اخلاقی ، فرهنگی ، مالی ، و در جهان بیداد می کند ، راهکار ترمیم آن افزایش قدرت مدیر اصلی تعلیم ، تربیت و فرهنگ جامعه یعنی زن است.

غالبا در خانواده هایی که زنی مقتدر ،حکیم و بزرگمنش محوریت دارد ، فرزندانی موفق و مفید برای جامعه تربیت می یابند و هر چقدر محیط ، بهتر ، برای پرورش چنین زنی از کودکی فراهم بوده و برای اقتدار او در خانواده امکان ایجاد کرده باشد ، بیشتر بر بهره وری جامعه از فرزندان او و به راه صلاح رفتن شوهرش افزوده می شود، آرمانی که جهان امروز با آن فرسنگها فاصله دارد و برعکس ، فاسدان جامعه ، غالبا حاصل خانه هایی هستند که در مدیریت آن خانواده ، زنی شایسته ، تاثیر گذار نبوده است.



WOMENREVOLUTION.BLOG.IR


عموما به مردان در فرهنگ تک همسری بیشتر خوش می گذرد، نه چند همسری

هزنیه به دست آوردن زن ، چه متعهدانه و چه بدون تعهد ، در هنگامه وفور ن بی شوهر ، کمتر است و متاسفانه در فرهنگ کنونی اینچنین است ، ولی چنانچه وضعیت به نوعی پیش رود که آمار ن بی شوهر پایین باشد ، مردان ، بیشتر مجبور به تمکین و تعهد نسبت به ن می شوند و عموما کمتر به ایشان خوش خواهد گذشت .

درست برعکس آنچه توسط صاحبان منافع در فرهنگ تک همسری (مردان خوش گذران ، ن دارای شوهر و سودبرندگان مالی از حکومت بی اخلاقی بر جامعه) تبلیغ اشتباه می شود که چند همسری برای مردان بهتر است، در فرض فرهنگ چند همسری مردان ، به طور متوسط تنها 10 در صد از ایشان به بیش از یک زن دسترسی خواهند داشت آنهم با تعهد و هزینه ای بسیار بیشتر از امروزه ، اما امروز بسیاری از مردان با هزینه ای بسیار محدود قادر به تصاحب بدون مسئولیت و موقت تعداد زیادی از ن برای خوش گذرانی می باشند.
خواهی نخواهی تعدادی از ن بی شوهر ، به دلیل نداشتن پشتوانه ، کمتر تحمل مقاومت اخلاقانه در برابر مشکلات را دارند و در یک محدوده زمانی با مردان زیادی ارتباط برقرار می کنند ، در این وضعیت برای تنوع طلبی مردان درصد بسیار بیشتری زن و با تنوع زیاد فراهم است در مقایسه با زمانی که ن بی شوهر کمتر باشند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

روزمرگی.. چراغ های حرفه ای عکاسی و فیلم برداری و تِِئاتر عصرِ پاییزی نوشته های من! نگین کویر computer با موفقیت Apidl